شعر کودکیم از زبان کودکم
مامان - بابا: خانوم خانوما! ریحانه: بلی. مامان - بابا: مرغ ما اینجاست؟ ریحانه: دوتا!!! مامان - بابا: دختر نازم باید بگویی بلی! سری به تصدیق تکان میدهی و انگار با اکراه میگویی بلی! مامان - بابا: چندتا تخم کرده؟ ریحانه: دوتا (با خوشحالی که انگار بالاخره نوبت دوتای مورد علاقه ات رسیده)! مامان - بابا: تخماش کجاست؟ ریحانه: حنا (به تشدید نون. اصل شعر: دست حناست). مامان - بابا: حنا کجاست؟ با انگشتان کوچکت اشاره میکنی به خودت و میگویی: ایناش! (ایناهاش. چون گاه گداری حنا صدایت کرده ام) و اینجاست که ما را پر میکنی از شور زندگی. ممنونم بینظیرم که فرشته ی خانه مان شدی. ...
نویسنده :
مامان فاطمه
11:38